هــــــــــــــــــــیژده

۳۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کشفیات» ثبت شده است



اون دسته از مرد هایی که عوضی نیستن، احمقن!



امضا: 18 بمناسبت روز پدر یا مرد


۱۴ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۴ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۲:۳۹
هیژده ...

من یقین دارم که همه ی اتفاقا تو مغز و ذهن آدم رخ میده. همه ی احساسات اونجا حس میشه اما وقتی دلت برای یکی تنگ میشه، دلت بحال یکی میسوزه، دلهره یا دل شوره میگیری، دلت با کسی صاف نیس، دلت گرفته، وقتی یه کاری رو دلی انجام میدی یا خیلی دل های دیگه انگار واقعا دلت یه جوری میشه! این دلی که میگم یه جاییه بالاتر معده، بین دوتا جوجو و تو مرکز قفسه سینه.

واقعا سواله واسم که اگه همه اتفاقا تو مغز میفته چرا اونجا یه جوری میشه؟ دوستان طبیب پاسخگو باشید...



امضا: 18 دلیاب

۳۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۹۵ ، ۱۴:۰۱
هیژده ...

فک کن...

فک کن تو یه لحظه ی خاص همه ی آدمای جهان، میتونستن از وجودشون خارج بشن و (با 7 تا شرط) تصمیم بگیرن یه چیز دیگه بشن. شروطش ایناس:

  1. وقتی خارج شدی دیگه نمیتونی برگردی
  2. وقتی خارج شدی خودِ فعلیت مث سابق به زندگیش ادامه میده
  3. وقتی خارج شی انگار میری تو بعد چهارم یا یه جهان موازی زندگی میکنی که هیچ دخلی به زندگی فعلیت نداره
  4. میتونی تصمیم بگیری که به همین زندگی فعلیت ادامه بدی ولی امکان خروج فقط یک بار واست وجود داره
  5. وقتی خارج شدی میتونی تصمیم بگیری که انسان، درخت یا یه جونور باشی
  6. اگه خارج شدی میتونی بفهمی که خودِ فعلیت داره چیکار میکنه ولی هیچ حس مشترکی باهاش نداری
  7. زندگی از همین جایی که هست ادامه پیدا میکنه و جهان موازی عینا شبیه همین جهانه و از سفر تو زمان خبری نیس

حالا فک کن که اون لحظه ی خاص، مثلا امشب ساعت 00:00 اتفاق میفته و تو باس تصمصم بگیری که میخوای دوتا بشی یا نه؟



این پست ادامه داره ولی قبلش دوس دارم نظر کسایی که این پست رو خوندن رو بدونم. چند نفر حاضرن دو تا بشن؟


امضا: 18 منتظر جواب





----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

خیلی جالب شد. خیلی حال کردم. چقد نظرای متفاوت...

و اما ادامه ی داستان...

۳۴ نظر موافقین ۳ مخالفین ۱ ۱۹ فروردين ۹۵ ، ۱۰:۵۳
هیژده ...

میدونی مث چیه؟

انگار که جوراب بابات پاره س، بعد تو بری به همکارت بگی جوارب بابام پاره س!

واقعا مث اینه!

کسی این کارو میکنه؟

عاره. میکنه.

کی؟

ما!

چرا؟

چون اُسکلیم...



هرننه قمری گوشیش رو دس میگیره و از هدر رفتن آب تو یه جوب تا توله سگی که زیر ماشین میره، فیلم میگیره و تهش با افتخار میگه "این گزارشو واسه گزارشگر من و تو میگیرم" . بعد گزارشا یکی از یکی داغون تر و خاک بر سرانه تر.

ینی تو گزارشگری الان؟  نه عزیزم! تو یه اسکل احمقی!  تو همونی که به همکارت میگی جوراب بابام پاره س.

گیرم که تونستی یه بخشی از فقر فرهنگی و شعوری و اجتماعی هموطنانت رو به جهانیان نشون بدی. الان حس میکنی تو خیلی فرهیخته ای و بقیه بی شعور؟ نه! با این کارت ثابت میکنی که چقد بدبختی که میبینی و میفهمی و کاری نمیکنی (البته کار که میکنی. گوشیت رو بر میداری و ...).بنظرم یا دهنتو ببند یا خودت یه کاری بکن. اینجوری آسیبش کمتره. فک میکنی اون بانوی زیبا رویی که سر ماه حقوقش رو میگیره و بهت یاد میده که چجوری گوشیت رو دست بگیری که گزارشت قشنگ تر بشه و هزارن کیلومتر اونطرف تر داره گزارشت رو پخش میکنه، حتی لحظه ای به ماها فک میکنه یا ناراحت میشه؟ یا فک میکنی اونی مسئولیت گردنشه دیگه امشب از وجدان درد خوابش نمیبره؟ نه. واقعا هیچکدوم این اتفاقا نمیفته. تنها اتفاقی که میفته اینه که ما به خودمون و اطرافیان رسما و علنا اعلام میکنیم که ما آدمهای جهان سومی و بدبختی هستیم (که هستیما ولی نه اینقد علنی)

من اصن آدم وطن پرست و عشق میهن و آریایی و از این قسم گلشعر ها نیستم. نون دولت رو هم نمیخورم که الان ازش طرفداری کنم. ولی فک نمیکنم هیچکدوم از ماها (البت به جز صنف محترم گدایان ترمینالی و متکدیان چهارراه و بازار) حاضر باشیم از بدبختی ها و خاک بر سری های خودمون و خانوادمون واسه بقیه گزارش تهیه کنیم تا اوضامون بهتر شه. تازه؛ آدم گدایی هم بخواد بکنه باس بدونه آویزون کی بشه. من و تو ؟  انگلیس؟ ینی کم ...مون گذاشتن؟




امضا: 18 در حال ارسال این پست برای اتاق خبر

۱۲ نظر موافقین ۷ مخالفین ۲ ۱۶ فروردين ۹۵ ، ۱۵:۴۴
هیژده ...

من خودم خیلی آدم جو گیری بودم. به طرز تهوع آوری به طبیعت احترام میذاشتم. توی سیامک شبیه سگ دونی میشد فقط و فقط به خاطر اینکه شهرمون رو کثیف نکنم. اینکه آدم باس شهر رو تمیز نگه داره، آشغال نریزه و شعور داشته باشه، کاملا درسته و هیچ بحثی هم توش نیس. من مشکلم با این شعارهای مسخره س که میگه آشغال نریزید تا قامت یه مرد خم نشه!


خب خم شه! به درک که خم میشه.
هر شغلی یه سری شرح وظایف داره. وقتی یکی رفتگر میشه، باید خم بشه. باید آشغال جمع کنه. ینی پول میگیره که این کارا رو کنه. وقتی یکی آرایشگر میشه باس صبح تا شب وایسه. وقتی یکی تو ذوب آهن کار میکنه، باید گرمای 700-800 درجه ای رو تحمل کنه. رفتگر جزو قشر ضعیف جامعه س؟ خب باشه. ما خیلی اقشار ضعیف داریم. مثلا شعار بنویسن کفشهای خودتون رو خودتون واکس بزنین تا کسی جلوی شما زانو نزنه. واکسیه داره پول میگیره تا خدمات بده. رفتگر هم همینطور.
اسم این کار سوء استفاده س. اتفاقا این شعار خیلی شعار احمقانه ایه. چون رفتگر رو به شدت تحقیر میکنه. سوء استفاده از حس ترحم مردم و تحقیر یه شغل برای فرهنگسازی! پیشنهادم به شهرداری های محترم که اینقد نگران کمر آقای آشغالی هستن، اینه که تعداد این ماشینای مکانیزه رو بیشتر کنه تا هم راندمان، هم کیفیت نظافت بیشتر شه هم قامت نیروهاش خم نشه. تازه چه نیروهایی؟ من خودم چندین بار شاهد بودم که وقتی یکی از این پرسنل زحمتکش خیابون رو تمیز میکنه، آشغالاش رو میریزه تو جوب! مث این پیرزنا که آشغالا رو میکنن زیر فرش...

پ.ن.1: قبل از کامنت دادن و جو گیر شدن یه نفس عمیق بکشین و منطقی فکر کنین
پ.ن.2: تو این پست اصلا منظورم این نبود که آشغال بریزیم. صحبتم اینه که اگه سطل آشغال نبود، بعد افتادن آشغال از دستمون عذاب وجدان نگیریم.
پ.ن.3: تمام چیزایی که گفتم مربوط به محیط های داخل شهرِ و تو طبیعت داستان فرق میکنه.
پ.ن.آخر: آشغال ریختن واقعا کار بیشعورانه ایه ولی دلیل آشغال نریختن نباید کمر آقای رفتگر باشه.

امضا: 18 کمی تا قسمتی نیمه ابری همراه با رگبار پراکنده
۲۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۴ اسفند ۹۴ ، ۲۰:۲۴
هیژده ...

بیا فک کنیم خدا هست

بیا فک کنیم همه حرفایی که زده هم راسته

بیا فک کنیم هم بهشت وجود داره هم جهنم

بیا فک کنیم ما قبلا اون دنیا رو پشت سر گذاشتیم

بیا فک کنیم یه روز خورشید از غرب طلوع کرده و قیامت شده و خدا وعده هاش رو عملی کرده

بیا فک کنیم بهشت و جهنم همین شکلیه که الان هست

بیا فک کنیم یه سری از ما بهشتی هستیم و یه سریامون جهنمی و الان داریم باهم زندگی میکنیم



اگه

اینجوری فک کنیم

شاید

بتونیم هضم کنیم که دنیا پر از عدالته و خدا عادله



امضا: 18 برزخ زاده


۱۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۳ بهمن ۹۴ ، ۲۳:۱۷
هیژده ...
با افزایش تکنولوژی و رشد صنعت، تعداد اتومبیل ها روز به روز بیشتر شد. متناسب با اون خیابونها عریض تر و طویل تر شدن. روز به روز تعداد یوترن ها (دوربرگردون) ها کم شد و اونا جاشون رو به انواع و اقسام پلهای زیر گذر و رو گذر دادن. دلیل این موضوع واضحه. چون یوترن ها مانع حرکت سریع ماشینها میشه و احتمالا باعث ترافیک و تصادف میشه.
ظاهرا اینجوریه که پل ها خوبن و یوترن ها چیز بد و مزخرفی هستن. پس چرا درست شدن؟ ینی پلها خیلی بهتر از یوترن ها هستن؟ نمیدونم!
از نظر اصول شهری و ترافیک و ساماندهی مناسب ماشینها، پل گزینه ی بهتری محسوب میشه ولی اونی که پشت فرمونه چی؟ وقتی آدم تو یه خیابونی اشتباه پیچید یا نظرش راجع به مسیر عوض شد، چرا با اینکه میدونه میخواد دوربزنه یا مسیرش رو عوض کنه باید تو اون خیابون پیش بره؟ چون ترافیک و نظام شهری بهم نریزه؟ قبول! درسته...

با افزایش تکنولوژی و رشد ارتباطات، تعداد آدمهایی که ما باهشون ایجاد رابطه میکنیم خیلی زیاد شده. افزایش رابطه مث افزایش تعداد ماشین ها باعث شده که خیابون روابط عریض و طویل بشن و یوترن هاش کم شده. این روزا خیلی از ما ها تو روابطمون تو خیابونی هستیم که میدونیم این اون مسیر درست نیست ولی ادامه میدیم. پیش میریم تا به یه پل برسیم.
این چی؟ اینم درسته؟ اینجا هم ما باید تابع اصول روابط اجتماعی باشیم که نظم جامعه بهم نریزه؟ ما هم موازی یه سری رابطه ی دیگه که شاید واقعا مسیرشون تو اون خیابونه پیش بریم؟ اگه ترافیک تو اون مسیر اشتباه باعث شد یه سریا که واقعا اون مسیر رو انتخاب کردن، منصرف بشن، چی؟ نمیدونم. این قوانین روابط رو نمیفهمم. نمیتونم قبول کنم. این خیلی پیچیده تر از ترافیک ماشیناس. نتیجه ی تصمیم اشتباه خیلی سهمگین تر از یه تصادف ساده س. ممکنه عمر یه نفر با کاف بره.
خیلی وقتا ما میاییم تو خیابون که دوردور کنیم و گلچرخی زده باشیم. پس واسمون مهم نیست که یوترن داره یا نداره. ما از اون رابطه لذت میبریم و بعضی وقتا فقط سرعتمون رو زیاد یا کم میکنیم که کمتر یا بیشتر تو اون خیابون اشتباه بمونیم و هروقت به پل رسیدیم، میریم تو یه خیابون بهتر. ولی موقع هایی که ما دمبال مقصد مشخصی هستیم، نمیتونیم منتظر پل بمونیم.


من نمیتونم تابع این قوانین باشم. زندگی من پر از یوترنه. من تو ایران زندگی میکنم.


امضا: 18 رئیس راهور راجتا (روابط اجتماعی تهران بزرگ)
۸ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۹۴ ، ۱۹:۰۸
هیژده ...

۲۹ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۹۴ ، ۱۹:۲۴
هیژده ...

تصور کن یه شغلی تو دنیا وجود داشته باشه که

فقط نشسته باشی

تو زمستون جای گرم و نرم و تو تابستون جای خنک و راحت

بدون اینکه لحظه ای به بنزین 1000 تومنی فک کنی، هی دور بزنی تو شهر

جاهای باکلاس شهر و پر رفت و آمد

هروقت دلت خواست به هرکی دلت خواست گیر بدی

تصور کن بدون اینکه انرژی زیادی بذاری همه ازت بترسن

همش هم آدمای خوشگل و خوش اندام رو رصد کنی

کله ت رو هر بچرخونی و هی دید بزنی

و آخر ماه هم بخاطر این کارت حقوق بگیری

تصور کن که همچین شغلی تو دنیا وجود داشته باشه . . .




امضا: 18 خیره به ماشین گشت امنیت اخلاقی پشت چراغ قرمز


۱۲ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۱۱ آذر ۹۴ ، ۱۶:۰۲
هیژده ...
مث نرم افزاریم.
هممون

  • یه سری آدما شبیه word ان. خیلی عمومی ان. ینی تقریبا با همه ارتباط میگیرن. ولی اینقد این ارتباط سطحیه که هیشکی هیشوخت نمیفهمه توی اون آدم چیا میگذره و چه قابلیت هایی داره. اینجور آدما خیلی کار راه اندازن و البته گاهی اینقد بدقلقی میکنن که روان آدمو بهم میریزه


  • یه سری آدما مث paint  ویندوز هستن. مث گروه قبل ظاهر ساده ای دارن اما فرقشون با wordسانان اینه که اینا واقعا ساده ان و هیچی تو چنته ندارن. آدمایی که عملا کار خاصی ازشون بر نمیاد.


  • یه سریا مث photoshop عمل میکنن. ینی همینجوری به هرکسی پا نمیدن. و وقتی یه نفری زیاد واسش وقت بذاره، باعث پیشرفتش میشه و هرچی رفاقت با این آدما بیشتر باشه، پیشرفتش بیشتر میشه. این جور آدما مث خود نرم افزار ظاهر باکلاس و فریبنده ای دارن ولی واقعیت اینه که نه همین لباس زیبا و این حرفا


  • گروه بعدی خیلی بدبختن و خیلی دلم واسشون میسوزه. آدمایی که انگار تو این دنیا هستن که خدمت رسانی کنن. وقتی باشون کار داری میری سراغشون و کارت که تموم شد، شوتشون میکنی که برن. خیلی بامعرفتن. اگه بخوام مثال بزنم، نمونه ش clone. اصن اونی که این نرم افزار رو ساخت میدونسته که چه نتیجه ای داره و واسه همین آیکونش ببعیه


  • دیدی بعضی آدما رو میبنی، حالت بد میشه؟ اصن نه میشناسیش نه دیدیش ولی به شدت اینجور آدما تفلون و نچسبن. دقیقا تو نرم افزار ها (البته اگه بشه اسمشو نرم افزار گذاشت) internet explorer این خاصیت رو داره. اه اه اه


  • یه سری از آدمام مث این نرم افزارهای ساخت متخصصین خودمونه. مثلا یه نرم افزار خفن با کلی لوگو وآیکون خوشگل و زلم زیمبو درست کردن از سلام صبح بخیر گفتن تا جیش بوس لالا واسش طراحی شده ولی وقتی میری توش میبینی همون ماشین حساب خود ویندوز یا اکسل، سریعتر و بهتر کارت رو راه میندازه. آدم سانان این نرم افزار ها اون دافی های خفن یا اون پسرهای شکم شیش تیکه ایه که از دور خیلی خوبن ولی وقتی دو کلمه با یارو حرف میزنی میخوای بالا بیاری


  • یه گروه دیگه هم میشه پیدا کرد که در اقلیت هستن و از نظر عوام "اسکل" محسوب میشن. ولی در واقع اونا اسکل هایی هستن که به یه چیز خاص علاقه دارن و همون باعث شده از جمع دور بشن. از درس بگیر تا موسیقی و حتی الواتی. اینجور آدما مث نرم افزارهای پایه ان. نه قیافه ی درست و حسابی دارن نه رفیق و دوست. مث SQL. هیشکی طرفشون نمیره و هر کی هم بره یا مجبوره یا خودشم اسکله.


  • یه سریا هم هستن که میخوان ادای گروه قبلی رو در بیارن و مثلا خاص باشن ولی درواقع هیچ عنی نیستن. داستان اونا داستان اون نرم افزارهاییه که ماها اسمشم به زور بلدیم و مثلا به درد طراحی پایه های یدکی شاتل فضایی میخوره یا مثلا Z brush (که منم رفته بودم دمبالش که یاد بگیرمش)


  • یه سری نرم افزارا هم جزو والدین سانان محسوب میشن. مث انواع آنتی ویروس ها. دائما در حال هشدار، مچ گیری، نظارت، بهینه کردن و کنترل امور هستن. اصن نفس میخوای بکشی، میان ازت میپرسن "?are you want tanafos". بعد که میگی آره، میگن "?are you sure" ینی دهن آدمو سرویس میکنن. تازه اگه دیر بری خونه هم اس ام اس میدن "?dar be dar chera nemiaei"


حالا بازم هست و الان نمیخوام روده درازی کنم. بعدن میام و بیشتر از خودمون و نرم افزارها و جدیدن اپلیکیشن های اطرافمون میگم.


پ.ن: نکته ی آموزشی و پیام اخلاقی این پست اینجاس:

ما آدمای جهان سوم، مث نرم افزارهای مصرفیمون که همشون قفل شکسته و تقلبی و kegen دار هستن، پر از ایراد و عقده و مشکلیم. هممون در ظاهر نرم افزارهای خوب و به روز رو داریم استفاده میکنیم ولی قطعا نرم افزاری که مثلا 100 دلار قیمتشه با ورژن 1000 تومنیش، یه کوچولو (فقط یه کوچولو) متفاوته



امضا: 18 سخت افزار

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۹۴ ، ۱۰:۱۲
هیژده ...