25. دلستر
چهارشنبه, ۴ شهریور ۱۳۹۴، ۱۰:۵۴ ق.ظ
یه موقع هایی دیگه زورت نمیرسه. تمام تلاشت رو میکنی ولی دیگه زورت نمیرسه. تمامِ تمامِ تمام تلاشت رو میکنی ولی بازم زورت نمیرسه. به هر کس و ناکسی آویزون میشی ولی هیشکی از یه آویزون خوشش نمیاد. به جایی نمیرسی و بعد از این همه تلاش، محترمانه از جلسه مناقصه میندازنت بیرون. اوت میشی و مسیری رو که با کلی استرس با آسانسور رفته بودی بالا، یکی یکی از پله ها میایی پایین. اگه دختر بودی قطعا گریه میکردی. بعد سوار ماشینت میشی و گاز میدی و حرص میخوری. بعد میبینی نمیشه رانندگی کرد. میزنی کنار و یه سیگ میذاری کنج لبت و دود میکنی. اینقد حرصت شدیده که حتی داد هم نمیتونی بزنی. چشمت میفته به یه دلستری که زیر پای شاگرد افتاده. برش میداری و از ماشین پیاده میشی. تمام انرژی های منفی، فریاد و پکیج فحش هایی رو که نمیتونی حتی به زبون بیاری، جمع میشه تو دست راستت و بوم! شیشه ی دلستر مث یه لیوان فرانسوی خورد و خاکشیر میشه.
طعم شکست خوردن همونقد تلخه که طعم پیروزیش لذت بخش. ینی شکست خوردن تو فینال جام جهانی به مراتب تلخ تر از شکست خوردن تو مسابقات گروهیه. یه موقع هایی که با تمام تلاشت کاری از پیش نمی بری دیگه زورت فقط به یه شیشه دلستر خالی میرسه و به فجیع ترین صورت ممکن میپوکونیش. اما اینجوری نمیمونه که. یا میشی یه ضعیف خاک بر سر بی خاصیت، یا تو این شکست ها، تو این اوت شدن ها و تحقیر شدن ها پوست کلفت میشی. زورت زیاد میشه. اونقد زیاد که بیشتر از شکستن یه شیشه خالی از عهدت برمیاد. اونوقت تو دیگه یه آدم معمولی نیستی. تو یه آدم عقده ای و خطرناکی که ممکنه هرکسی رو مث یه شیشه دلستر بپوکونه. این داستان، ابتدای مسیر هر آدم عوضیه که تو اطرافمون میبینیم.
پ.ن: نوشتن هم مث شیشه شکستن آدمو آروم میکنه و این خیلی عجیبه
امضا: 18 یک عقده ای خطرناک
طعم شکست خوردن همونقد تلخه که طعم پیروزیش لذت بخش. ینی شکست خوردن تو فینال جام جهانی به مراتب تلخ تر از شکست خوردن تو مسابقات گروهیه. یه موقع هایی که با تمام تلاشت کاری از پیش نمی بری دیگه زورت فقط به یه شیشه دلستر خالی میرسه و به فجیع ترین صورت ممکن میپوکونیش. اما اینجوری نمیمونه که. یا میشی یه ضعیف خاک بر سر بی خاصیت، یا تو این شکست ها، تو این اوت شدن ها و تحقیر شدن ها پوست کلفت میشی. زورت زیاد میشه. اونقد زیاد که بیشتر از شکستن یه شیشه خالی از عهدت برمیاد. اونوقت تو دیگه یه آدم معمولی نیستی. تو یه آدم عقده ای و خطرناکی که ممکنه هرکسی رو مث یه شیشه دلستر بپوکونه. این داستان، ابتدای مسیر هر آدم عوضیه که تو اطرافمون میبینیم.
پ.ن: نوشتن هم مث شیشه شکستن آدمو آروم میکنه و این خیلی عجیبه
امضا: 18 یک عقده ای خطرناک