هــــــــــــــــــــیژده

۳۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «چرندیات» ثبت شده است

اگه کنترل و ارتعاشات بلد باشین یا تو رشته برق درس خونده باشین میتوین بفهمید که چیزایی که تو اطراف ما وجود دارن رو میشه با یه نگاشت میشه معادل سازی کرد. تو علم که اینجوریه. حالا من تصمیم گرفتم این نگاشت رو توسعه بدم به زندگی و از درسی که خوندم تو زندگی روزمره م هم استفاده کنم. اینا چیزای خوراکیه که در همین لحظه داره به ذهنم خطور میکنه.

  1. نعنا: یه حس نوستالژیک. مث یه مرد ایده آل که همه چی تمومه.
  2. آلبالو: یه دختر تینیجر لاغر. شوخ و شنگ و پرانرژی و ظریف. (بنا به خاصیت استقرا میشه گیلاس رو یه زن شوهردار جا افتاده در نظر گرفت)
  3. آب انبه: یه مرد 50 ساله ی خوش تیپ و پولدار. در یک جمله میشه گفت که خوشبختی این مزه ایه
  4. چایی: یه مرد معلم. لاغر و اطو/اتو کشیده و موجه. (اینقد بدم میاد از اینایی که چایی نمیخورن)
  5. گلابی: یه زن چاق مهربون با آی کیو زیر 80. خونه دار با دست پخت فوق العاده. عایا میشود چنین موجودی را دوست نداشت؟
  6. آبلیمو: یه جوون اندامی باشگاه رفته با عضلاتی وسوسه آمیز. از اون چیزاس که تو هر شرایطی و با هر چیزی میشه خوردش و لذت برد.
  7. آب آلوئه ورا: از این زن های دانشگاه رفته در رشته مهندسی که سر کار نرفته و خونه داره. ولی فک میکنه که خونه دار نیس واسه همین یه توهم خاصی تو وجودش هست.
  8. نون لواش: کارگر روزمزد
  9. نون بربری: سر کارگر
  10. نون سنگک: سرپرست سر کارگر با 20 سال سابقه کار
  11. نون فانتزی: شغل آزاد. (بسته به نوع و قیافه نون میتونه تو زمینه های مختلف کاسبی کنه)
  12. بیسکوییت ساقه طلایی: کارمند دولت. سابقه دار با قیافه و اخلاق شُخمی!
  13. رنگارنگ: یه دختر که از سن ازدواجش گذشته یا داره میگذره با صد قلم آرایش و البته از گِن لاغری اسلیم لیفت هم استفاده میکنه
  14. ذرت مکزیکی: از این پسر پولدارا که با ماشین باباشون دوردور میکنن. شلوار و تی شرت اسپرت هم میپوشن
  15. نارنگی: گلاب به دیوار، زن روسپی
  16. خورشت فسنجون: از این خانواده های اصیل و ریشه دار
  17. آدامس شیک: از این بچه  کوچولو های پابرهنه و کثیف تو کوچه پس کوچه های پایین شهر
  18. زنجفیل/ زنجبیل: اصن نمیدونم چیه ولی اسمش خیلی خنده داره
  19. پیاز: راننده نیسان
  20. سیر ترشی: راننده ماشین سنگین
  21. پفک: هر چی فک کردم نتونستم بهمم نگاشتش چی میشه. احتمالا من با این گروه تعاملی نداشتم تا حالا
  22. بستنی قیفی: تازه عروس (خانومایی که از تاریخ عروسیشون هنوز دو ماه هم نگذشته)
  23. خربزه: یه آقای میانسال روستایی با دستانی پینه بسته
  24. زرد آلو: یه زن توپر پولدار که تا آرنج النگو داره
  25. آلو: یه زن معمولی که خیلی دوس داره مث زردآلو باشه ولی نهایتش دو سه تا النگو داره
  26. کیوی: استاد دانشگاه. ولی نه از این استاد  خفنا. از این استادا که درسای پایه مث ریاضی2 یا تاریخ تحلیلی صدر اسلام رو میدن
  27. خورشت قیمه: یه خانواده ی مذهبی
  28. ژله: این خانومایی که با کفش هایی به ارتفاع 20 سانت دارن میرن عروسی یا پاتختی
  29. آب نارنج: این پیرزن غرغرو ها که همه جاشون درد میکنه ولی هیچیشون نیس
  30. تخم مرغ: این دانش آموز عینکی های درسخون که فقط درس میخونن (پسر یا دخترش فرق نداره+ درسخونا، خرخون نه)
  31. یخمک: دختربچه های 8-9 ساله که اکثرا لاغر و سیبیلو ان
  32. چهار تخم: از اسمش معلومه دیگه. این آدمای با دل و جرات
  33. بادمجون: یه پسر جون با ریشهای منظم که پیرهنشو میندازه رو شلوارش و موهاش رو یه وری شونه میکنه
  34. ذرت: یه جوون قد بلند که گیتار الکتریک میزنه.(دیده شده که بعضیاشون گیتار معمولی میزنن)
  35. انار: یه خانوم آرایشگر
  36. سیب زمینی سرخ شده یا چیپس: از این دخترا که منتظر شوهرن
  37. خیار: همون پسر هایی هستن که بعد از سربازی دختر بالایی ها رو میگیرن
  38. استامبولی: از این خانواده پرجمعیت ها که 8-9 تا بچه دارن و احتمالا باباهه دو زنه س
  39. کیم: این دانشجوهای چس ترم که سر وقت میان سر کلاس و ذوق دانشگاه دارن
  40. رانی: همون دانشجو ها وقتی ترم هفت و هشت میرسن
  41. آدامس خرسی: این رفیق با مراما که هر کاری از دستشون بر بیاد انجام میدن
  42. هلو: شاید فک کنین خانومه. ولی نیس. یه آقای طلا فروشه که بخاطر شغلش خیلی ترگل ورگله
  43. قند: زن همون چاییه که بالا گفتم
  44. سیب زمینی: راننده تاکسی های درون شهری یا خطی
  45. سیب زمینی استامبولی: راننده تاکسی های بین شهری
  46. هویج: حراست یه اداره یا دانشگاه. (بسته به ظاهر هویج، هرچه بیریخت تر، مقام بالاتر)
  47. ماست: از این آدمای معتمد محل که مشکل همه رو حل میکنه و دستی تو کار خیر داره
  48. املت: تعمیرکار ماشین، فوق العاده بد دهن ولی کاردرست
  49. کنسرو لوبیا: از این پسر خلافکارا که مث یه رفیق ناباب ممکنه منحرف کنن
  50. کباب: یک مقام دولتی. بسته به نوع کباب و قیمتش مقام هم بالا و پایین میره
  51. قهوه: مدیر یه شرکت خصوصی
  52. نسکافه: کارمند همون اداره ای که قهوه مدیرشه. ولی خیلی شیک پوشه و همه فک میکنن که خیلی کلفته تو اون شرکت
  53. پرتقال: این دختر زشتایی که تو نگاه اول حالت بهم میخوره ولی بعد که باش آشنا میشی عاشقش میشی
  54. ماکارونی: از این دخترایی که نه رشته خوبی درس خوندن نه کار جالبی دارن ولی خیلی باحالن و همش لاک میزنن
  55. آبگوشت: عمده فروشه و تخصصا تو میوه و تره بار کار میکنه
  56. نارگیل: از اینا که ماکزیمم سفرشون دبی، ترکیه یا ارمنستان بوده و کلی هم پز میدن
  57. آناناس: همون آدمای گروه قبل ولی اینا واقعا جهانگرد هستن
  58. کوکو سبزی: حسابدار. ینی یه کارمند کاملا معمولی تو یه اداره ی معمولی


دیگه حال ندارم ادامه بدم! ولی شماها دقت کنین ببینین روزانه به چه کسایی سر و کار دارین!


امضا: 18 با دهنی آب افتاده

۳۰ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۰۳ تیر ۹۵ ، ۱۳:۳۳
هیژده ...

خواندن این پست برای افراد سوسول، با ادب، فرهیخته، با کلاس، فهمیده، اوا خواهر، با کمالات و خانواده دار توصیه نمی شود!

۲۱ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۲۶ خرداد ۹۵ ، ۲۰:۳۸
هیژده ...

چن وخته که هی ننوشتنم میاد.

ننوشتنم میاد مساوی نیست با نوشتنم نمیاد

چون

نوشتنم میاد. خیلی هم میاد ولی همزمان ننوشتنم هم میاد و زورش بیشتره

ولی

امشب شکست خورد!



امضا: 18 دو نقطه خط

۸ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۹۵ ، ۲۲:۱۵
هیژده ...

اون: حیوون؛ درست بشین

من: نمیخوام

اون: این لکه رو رو داشبورد ببین! جای قبلی کفش توئه

من: گه نخور

اون: (در حالیکه عصبانیه و داره بم مشت میزنه) دیوث

من: خب بخور!



امضا: 18 پیروز
۱۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۶ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۴:۰۶
هیژده ...

بواسطه ی یکی از نظراتی که توی هرزنامه م بود رفتم تو یه سایتی که تبلیغ حجاب و پوشش اسلامی رو میکنه. وقتی اینو دیدم جدا از این مسئله که این حدیث واقعی است یا جعلی، با یه حساب سر انگشتی من همین الانش چند میلیون سال تو حبس خواهم بود و از الان نگران هم سلولی هام هستم...


امضا: 18 منتظر کمپوت و سیگار

۲۰ نظر موافقین ۶ مخالفین ۲ ۱۵ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۹:۵۲
هیژده ...

وقتی یه چیزی رو  دیلیت میکنی میرو تو ریسای کلبین و ممکنه بازم چشمت بهشون بیفته. باید کلا نابودش کرد. بعضی وقتا یه زمانهایی از عمر رو باید شیفت دلیت کرد. فروردین 95 یکی از اون چیزاس.

ماهی که گذشت سی و یک روز نبود. سیصد و شصت و پنج روز بود. واقعا اندازه ی یکسال واسه ی من طول کشید. طول کشیدن همراه با زجر.  اینقدی که من از یکم اردیبهشت خوشحال شدم، از یک فروردین نشدم. خیلی ماه عنی بود. مثلا امروز عیده. عید همتون مبارک


امضا: 18 خوشال


۱۹ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۲:۳۸
هیژده ...
آشنا شدیم. دوستش داشتم. عاشقش شدم. ازدواج کردیم. لذت بردیم. عادت کردیم. معمولی شد. دعوا کردیم. متنفر شدیم و طلاق گرفتیم.


+ همه ی اینها در کسری از ثانیه از ذهنم خطور کرد و من الان خوشحالم!


امضا: 18 خیره

۳۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۹۵ ، ۲۱:۴۷
هیژده ...

خوشبختی ینی جایی زندگی کنی که در حالی که آقایون تو زمین چمن مشغول تمرین هستن، خانوما دور زمین پیاده روی کنن و ورزش کنن

و

بدبختی ینی جایی زندگی کنی که در حالی که آقایون تو زمین چمن مشغول تمرین هستن، خانوما "با چادر مشکی" دور زمین پیاده روی کنن و ورزش کنن



امضا: 18 در حال رویت زمین ورزشی از فراز یه ساختمون بلند در حال بازرسی آسانسور

۲۴ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۳ فروردين ۹۵ ، ۱۴:۳۱
هیژده ...

زندگی از بودن شروع می شود و تا شدن ادامه می یابد.

ارد بزرگ

امید، نان روزانه ی آدمی است.

رابیندرانات تاگور

رابطه ی دلی دو دوست نیاز به بیان الفاظ و عبارات ندارد.

جبران خلیل جبران

(خودتون حرف "واو" رو در جای مناسب قرار دهید)

عشق میوه ی تمام فصل هاست و دست همه کس به شاخسارش می رسد.

مادر ترازا

زن، شاهکار خلقت است.

برنارد شاو

امضا: 18




۱۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۹۴ ، ۱۴:۱۱
هیژده ...

یه سری جملات هست تو ادبیات فارسی (شاید تو ادبیات جاهای دیگه هم باشه و من نمیدونم) که به صورت سوالی مطرح میشه و با "آیا" شروع میشه و با یه فعل منفی تموم میشه. جواب آیا معمولا یا بله س یا خیر.

جواب دادن به این جملات مث تف سر بالا یا اره تو ماتحت میمونه. هرجوری جواب بدی درگیری. من اینو کی فهمیدم؟ وقتی داشتم پرسشنامه یکسان بازرسی آسانسور رو پر می کردم. مثلا نوشته "آیا فاصله ی افقی بین لبه ی پایین درگاه کابین و لبه ی پایین درگاه طبقات از 35 میلیمتر تجاوز نمیکند؟"

جوابش هم، یا بله س یا خیر.

همیشه گفت بله، تجاوز نمیکند هم میشه گفت خیر، تجاوز نمیکند!


واسه درک بهتر این موضوع (با اندکی تحریف!) من یه سوال معمولی می پرسم که جوابش یا بله س یا خیر:

آیا تا حالا شده که گدایی کنین و پول نگیرین؟



امضا: 18 دم در فرهنگستان

۱۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳۰ دی ۹۴ ، ۱۱:۱۹
هیژده ...