61. شاممون عدسی بود
1- دیشب خونه ی ج بودیم و داشتیم خاطرات اولین رویاروییمون رو با فیلمهای پـــ و ر ن تو دوره ی دبیرستان مرور میکردیم و می خندیدیم.
2- دیشب وقتی داشتم بر میگشتم خونه، نزدیک بود یه گربه ی سفید با دم خاکستری رو زیر کنم.
3- امروز صبح ملنگ بودم. یه خواب ســــ ــــکـــــ ــــســـی دیده بودم که طرف مقابلم یه گربه ی سفید (در ابعاد انسان) بود.
پ.ن.1: چشمای گربهِ خیلی خوشگل بود.
پ.ن.2: با توجه به میزان خلاقیت ناامید کننده ی ذهنم، خیلی خوشالم که دیشب نزدیک نبود که یه اسب آبی رو زیر کنم.
پ.ن.3: میزان ســــ ــــکـــــ ــــســـی بودن خواب در حد 12+ بود!
امضا: 18 درحال مسواک زدن صبحگاهی