112. اگه دست من بود . . . (2)
دوشنبه, ۱۰ خرداد ۱۳۹۵، ۰۲:۳۷ ب.ظ
واسه اینی که میخوام بگم نمیدونم تو چه جایگاهی باید باشم. مثلا خدا، پیامبر، رییس جمهور، وریز آموزش و پرورش یا یه معلم ابتدایی ساده تو یه روستای دور افتاده... ولی اگه دست من بود، یه قانون میذاشتم که همه ی همه ی همه ی هممممه ی آدمایی رو که من رهبرشونم رو مجاب میکرد که:
من نمیدونم میخوای چیکار کنی ولی یه کاری کن که تا حالا هیچکس نکرده. حتی مهم نیس خوب یا بد. مهم نیس تو چه سنی. مهم نیس بزرگ یا کوچیک فقط منحصر به فرد باش. یه کاری رو بکن که هیچکس تو جهان نکرده یا نتونه بکنه. یه کاری کن که وقتی اسمی از اون کار میاد اسم تو هم بیاد.
من و 99.9% آدمای دور و برم معمولی به دنیا می آییم و معمولی از دنیا میریم ولی اگه این قانون اجباری بود، مطمئنم که جهان این شکلی نبود.
امضا: 18 یک معمولیِ منحصر به فرد
۹۵/۰۳/۱۰