هــــــــــــــــــــیژده

98. داستان کوتاه (4)

جمعه, ۱۳ فروردين ۱۳۹۵، ۱۰:۰۵ ب.ظ


   ترن   

اگه دوس داشتین برید ادامه

خب شاید کارم خیلی بیشعوری باشه که آدم یه داستانی بنویسه و بعد توضیح بده که چی نوشته. ولی خب... من آدمی با شعور کافی نیستم. پس این کار رو میکنم واسه کسایی که شاید نگرفتن داستانو

شاید من مقصر باشم و این داستان رو زیادی کوتاه نوشتم. ولی داستان اینه
  1. تصاویر، از اول تا آخر یک شکل هستن و این ینی همه چی از اول تا آخر ثابت میمونه و هیچی هیچ فرقی نکرده.
  2. تفاوت و فرق فقط تو کله ی آدم شکل میگیره. واسه ی آدمایی که تو اون ایستگاه بودن یا شمایی که این داستان رو میخونین، همه چی خیلی معمولیه. ولی واسه اون نفر چی؟
  3. واسه اون یه نفر، اون ایستگاه که هیچی، کل دنیا عوض شد.
  4. حالا اون نیم ساعت لعنتی... دو تا نیم ساعت یه جور. دو تا نیم ساعتی که هردوشون سخت گذشتن. اولی به عشق وصل و دومی در غم هجر! (خیلی باکلاس توضیح دادم خدایی) جان من تصورش کنین. (من این کار رو کردم) واسه مایی که از بیرون نیگاه میکنیم همه چی خیلی عادی و طبیعیه. واسه ی ما و سایر مسافرایی تو اون قطار یا تو اون ایستگاه بودن.
  5. جالبش اینجاس که آدم نمیدونه کدوم درسته؟ کدوم دنیا واقعیه؟ دنیای تو کله مون یا اون تصویری که ثابته و ما از بیرون میبینیم؟
  6. واقعا کدوم دنیا واقعیه؟ این سوالم واقعا جدیه. کسی میدونه؟



امضا: 18

نظرات  (۲۳)

کلن چرا؟؟! 
پاسخ:
این صدای 18 است که میشنوید:
چی چرا؟
درسته داستانه کوتاهه هاااا...ولی انتظارم بیش از این بود! :))
پاسخ:
این صدای 18 است که میشنوید:
از چه نظر بیشتر باس می بود. به جای اینکه من بیشتر بنویسم تو بیشتر فک کن :)
یادمه یه بار گفته بودی هر وقت امضام 18 خالی بود حالم خوب نبوده
هنوزم همینطوره هیژده؟
پاسخ:
این صدای 18 است که میشنوید:
آره معمولا اینجوریه. نه اینکه حالم بد باشه. خیلی جدی ام
من؟!
جدی؟!!!
خودم خنده م گرفت!
:/ میگم میشه یه توضیح تکمیلی درباره ی داستان بنویسی؟ :|
یعنی چی خب -_-
پاسخ:
این صدای 18 است که میشنوید:
حتما
الان میرم پست رو اصلاح میکنم

30 دقیقه قبل قرار و 30 دقیق بعد قرار
هر دو یک جنس اند، اما این کجا و آن کجا؟
پاسخ:
این صدای 18 است که میشنوید:
ممممممممممممممممممممم

چقدر می فهمم اینو:با اینکه همه چیز مثل سابق بود هیچ چیز مثل سابق نبود...اصلا داغون شدم با این یه جمله!!!!!!!
زیاد از خودم میپرسم...الان که همه چیز مثه قبله ولی چرا هیچی مثه اون موقع ها نمیشه؟ :|
پاسخ:
این صدای 18 است که میشنوید:
داغون کردن خواننده ها تنها بخشی از تخصص منه :)
دو تا دنیای هم ارزن خب   
باز منو یاد اون فیلمه انداختی ها 
پاسخ:
این صدای 18 است که میشنوید:
کدوم فیلمه؟ اینترستلا؟
هیچ کدوم واقعی نیس.نه اون نیم ساعت قبلش نه اون نیم ساعت بعدش
پاسخ:
این صدای 18 است که میشنوید:
چی واقعیه پس؟
به خدا اگه یه کلمشو تونسته باشم بخونم:/
پاسخ:
این صدای 18 است که میشنوید:
کلاس چندمی عمویی؟!
:)
عالی بود هیژده عالی. اگه ادامه مطلب رو نداشت خیلی هم بهتر میشد. چقدر این روزا من خوب این حس و حال رو درک می کنم... مغزم پر از این نیم ساعتا هست. 
پاسخ:
این صدای 18 است که میشنوید:
پس این روزا داغونی که!
مختصر و به شدت مفید حتی از اون داستان صد کلمه ای ها هم نشده بود= ))
پاسخ:
این صدای 18 است که میشنوید:
اگه مفید بود چرا میخند؟
تازه ادامه مطلب شو دیدم:/
هر دوش واقعیه ینی الان ک فک میکنم اونی ک تو ذهنمونه واقعیه چون فک می کنیم همه چی طبیعیه یا نه طبیعی نیس:|
پاسخ:
این صدای 18 است که میشنوید:
الان ده تا مفسر باس بیان این کامنت تو رو تفسیر کنن
اوهوم. دیدیش؟ خوشت اومد؟ 
پاسخ:
این صدای 18 است که میشنوید:
نع!
هنو ندیدمش :))
تو آرشیوم نبود
هیژده تورو توی صد وبلاگ برتر 94دیدم بسی خوشحال شدیم
تبریک (:
پاسخ:
این صدای 18 است که میشنوید:
چاکریم!
شوما لطف دارین
اصن الطاف شوماس که این منِ حقیر رو تو اون جایگاه قرار داده :)
خطت بده عمو ژان تقصیر ساوات من ننداز
پاسخ:
این صدای 18 است که میشنوید:
عزیززززززم!
کجای اون خط بده؟

مفید بود و اون نیش تا بناگوش باز شده من از سر شوق و ذوق است:)
منظورم این بود که خب چیزی که واقعیه ذهن ما است.!
چه بد گفته بودم واقعا!/
پاسخ:
این صدای 18 است که میشنوید:
خو من خیلی باهات موافق نیستم
واقعن که هیژی   
اون همه تعریف کردم از فیلم.  ببیناااا   حیفه  
برو دانلود کن
پاسخ:
این صدای 18 است که میشنوید:
هیژی؟!!!
ها ها ها
هیژی؟!!!
خخخخخخخخ


+چشم

به والله که فقط زیبایی های ظاهری داره،وگرنه نشستم با بزرگترم رمز گشایی کردم که تونستم بخونم .بدان و آگاه باش که زیبایی ظاهر هرگز نباید تورو از اصل خوانا بودن دور کند.

پاسخ:
این صدای 18 است که میشنوید:
خدا وکیلی کجاشو نتونسته بودی بخونی؟
ناشناس سابق هستم:)
چار خط خب بیشتر نبودن ولی دقیقا خط اخرش ناخواناترین قسمتش بود
پاسخ:
این صدای 18 است که میشنوید:
تو چرا اینقد اسم عوض میکنی؟!!!
+ چشم
دفعه ی بعد خوب تر مینویسم!
کلا از ناشناس شدم اسم خودم دیگه :))بدمست دعوام کرد اخه 😭😭😭😭
مرسی😊
پاسخ:
این صدای 18 است که میشنوید:
خیلی خوب کردی
بازم جذبه ی بدمست
کلاه ما که اصن پشم نداشت!
:)
مثل این جمله های یه خطی بود از برزگان و اینا که بار اول هیچی نمیفهمی....این نهایت صداقت رو نشون میدهااا
داستانی بس تاملانه و متفکرانه واقعبینانه بود 
منتظر داستان های بعدی هستم :)
تو عمو مهربونه ای بدمست عموییه که دعوا میکنه همش ادمو😭
خدایی هیژده کلاس خط رفتی ؟
خطت از اینان که خوشکله ولی ناخواناست

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">