اون: حیوون؛ درست بشین
من: نمیخوام
اون: این لکه رو رو داشبورد ببین! جای قبلی کفش توئه
اون: (در حالیکه عصبانیه و داره بم مشت میزنه) دیوث
امضا: 18 پیروز
اون: حیوون؛ درست بشین
من: نمیخوام
اون: این لکه رو رو داشبورد ببین! جای قبلی کفش توئه
اون: (در حالیکه عصبانیه و داره بم مشت میزنه) دیوث
اسمشو گذاستم مقام مسئول چون نمیخواست اسمش فاش بشه و معمولا فقط
مقامهای مسئول هستن که نمیخوان اسشمون فاش بشه. مقام مسئول موجود عجیبیه.
اگه 6 ساعت کنارت بشینه تنها کلامی که ازش شنیده میشه، سلام چطوریِ اول
مکالمه س. ساکت، منزوی، آروم و بی حاشیه. تنها بدی ای که ازش دیدم اینه که
وقتی میخواد لپ تاپش رو روشن کنه، سیم آداپتور منو هم قطع میکنه و لپ تاپ
من خاموش میشه.
ساعت 7:35 شب - در دفتر کار هستیم
من: چقد بدم اینو میخوری؟
مقام مسئول: بیخیال!
من: هرکی یه قیمتی داره. نقد چقد بت بدن اینو میخوری؟
مقام مسئول: مـــــــــــــــــــــــــــــــم خو بذا حساب کنم.
من: ها ها ها (در بین خنده های من مقام مسئول داشت واقعا دودوتا چارتا میکرد) ها ها ها
مقام مسئول: هشت و صد!
من: ینی چی؟
مقام مسئول: ینی هشت میلیون و صد
من: دقیقا هشت میلیون و صد؟!
مقام مسئول: یه تار علی یاری میخوام 4.5، یه سه تار خوب میخوام 1 تومن. یه شور انگیز میخوام 2 تومن و یه تنبور که 600 تومنه. جمع بزن. میشه هشت و صد
من: ینی مثلا 10 تومن نمیخوای؟
مقام مسئول: نه! من هشت و صد میخوام.
من: لااقل یه پول بیشتر بگیر تو که میخوای اینو بخوری
مقم مسول: نه! من هشت و صد میخوام!
نمیدونین چیه؟ منم نمیدونستم(شور انگیز)
امضا: 18 در حال محاسبه اینکه چقد بش بدن اونو میخوره