56. تا حالا لپ مادر بزرگتون رو کشیدین؟
چن شب پیش مهمون داشتیم. کسی که داداش بابام نیست ولی عموی من است. بازنشسته شده و الان کشاورزی میکنه. داشت میگفت که چن وقته نزدیک زانوش به شدت میخاره و هرچی هم که میخارونه خوب نمیشه. گفت چشمم خوب نمیبینه و حس میکنه یه چیزی تو پاشه.
سوزن به دست رفتم بالای سرش و گفتم شلوارشو بکشه بالا. این کار و کرد و منم پاشو جراحی کردم. خبری نبود و به این نتیجه رسیدیم که یه حشره نیشش زده. موقعی که داشتم تلاش میکردم یه چیزی پیدا کنم، دقیقا وقتی که پوستش بین انگشت شست و اشاره م بود، حس کردم پوستش بوی مرگ میده!
خیلی حس بدیه
امضا: بو علی 18