4. اسب
تو گوشیم فقط سه تا بازی هست. یکی از دیفالت روش بوده، یکیش پوکرِ و اون یکی رو خودم ریختم. شطرنج. یه چند ماهی هست که از قمار تو پوکر خسته شدم و دارم شطرنج بازی میکنم. تقریبا هرشب و شبی حداقل یه ساعت. اگه ببرم امتیازم بالا میره و طرف زرنگ تر میشه و اگه ببازم برعکس. شطرنج در عین سادگی، بی نهایت جذابه. شطرنج یه نماد واقعی از زندگی روزانه ی معمولیه.
از اول همه چی مساویه. همه چی. مقدار نیرو، نوع صف آرایی و موقعیت دو طرف. تنها چیزی که فرق میکنه رنگ طرفینه. تو شطرنج هرکی یه وظیفه ای رو بعهده داره و وظیفه ی گروهی، حمایت و حفاظت از شاهِ بی خاصیته.
سربازها از همه بیشترن و از نظر سازمانی پایین ترین مقام رو دارن. همیشه تزم تو بازی شطرنج این بود که سرباز ها فقط به درد قربانی شدن بجای یه مقام مافوق، به دام انداختن یا تحت فشار قرار دادن طرف مقابل رو بعهده دارن. اما بعد از این چند ماه فهمیدم که ارزش سرباز، کم از ارزش هیچ کدوم از مهره های دیگه نیس. همین کچل های به ظاهر خنگ، کافیه طول مسیر جنگ رو طی کنن تا به پرقدرت ترین فرد میدان تبدیل شن. سربازها نماد آدمهای معمولی ان. نماد من و امثال من که فقط کمیت رو افزایش دادیم و تو کیفیت بی تاثیر بودیم.
اسب و فیل و رخ یگانهای پشتیبانی ان. رخ یا قلعه، همونجوری که از شکلش هم معلومه نماد قدرت و استواریه. یه پشتیبان واقعی که خیلی قویه و ارزشش اندازه ی 5 تا سربازه. اسب نماد هوش و ذکاوت در عین ظرافته. اسب دلبرانه حرکت میکنه و دهن همه رو میفاکه. اسب نماد سیاسته. با اینکه دروغ میگه، ولی دوست داشتنیه. اسب مث تسوکه تو میتیکومانه! با فیل خیلی حال نمیکنم. ولی ارزش فیل هم اندازه ی اسب و به اندازه ی سه تا سربازه. فیل نماد اعتقادات و قدرت ایمان یه نفره. به ظاهر عملکردش شبیه رخِ ولی کیلومترها از جلال و ابهت رخ دورتره.
وزیر پرقدرت ترین مهره ی میدان، معادل 9 سرباز و تنها مهره ی مونث جنگه. یه مونث جسور، با اقتدار و زیبا. تنها کسی که برازنده ی شاهه. وقتی حرکت میکنه، تیم حرکت میکنه و وقتی میمیره ستون اصلی تیم فرو میریزه. مث یه جمع پسرونه که تنها دختری که بینشون هست، میره و جمع حاضر تبدیل به یه جمع خشن و دوست نداشتنی میشه. خیلی از مهره ها داوطلبانه فدا میشن بخاطر اینکه وزیر بمونه. وزیر دوست داشتنی و قدرتمند مث یه ماده شیر...
و در نهایت شاه. شاهِ بی خاصیت و پر از تجمل. شاهی که ماکزیمم حرکتش یه خونه س. ینی وقار و جلالش اجازه نمیده که سریعتر حرکت کنه. شاهی که اینقد غرور داره که تنها محدودیتش اینه که نمیتونه تو خونه مجاور شاه مقابل قرار بگیره. شاهی که تمام مهره ها (حتی وزیر یا ملکه) بخاطرش از جون مایه میذارن. چرا اینجوریه؟ شاه واقعا بی خاصیته؟ جوابش اینه که نه! نیس. شاه، مغز متفکر تیمه. شاه تعیین میکنه که کی از کجا و چجوری حرکت کنه. همه شاه رو دوست دارن. شایدم دوس نداشته باشن ولی مجبورن که فرمانش رو اطاعت کنن. شاید به نظر بی انصافی بیاد که شاه شاهه! ولی شاه تنها مهره ایه که از زمین خارج نمیشه. میمونه و تحقیر میشه. شاید هیچ کدوم از این مهره ها قدرت تحمل همچین زجری رو نداشته باشن.
نمیخوام طولانی بنویسم. بعدا یه پست میذارم و از استراتژی های بازی میگم. استراتژی هایی که ما هر روز و هر لحظه باهاشون درگیریم. استراتژی هایی که واقعا کاربردی ان و من از یه بازی ساده استخراج کردم. من خیلی آدم خفنی ام! :)
امضا: 18 سوار بر اسب در حال پیتیکو پیتیکو کردن