اگه من خدا بودم واجب کفایی میکردم که تمام آدمایی که خودرو دارن حداقل سالی یک بار ماشینشون رو ببرن کارواش. مهم نیس ماشین چه قیمتی داره یا چه مدلیه. مهم اینه که کارواش برید.
از دو حالت خارج نیس
1. یا ماشینتون اینقد ضایع و زاغارته که بردنش تو کارواش خنده دار محسوب میشه. مثلا یه رنو مدل 73 که واسه روشن کردنش باید یه آیت الکرسی خونده بشه و از بس که دور تا دورش بتونه و خط و خش داره به پلنگ شبیه شده
2. ماشینتون اینقد خفن و گرونه که یارو کارواشیه نتونه سر و ته ماشین رو تشخیص بده و حتی اگه با دستمال مرطوب هم کلش رو تمیز کنه، بازم بهش توهین شده.
اگه تو حالت اول برید کارواش، یه حس خوب و یه حس قدرت و غرور شما رو فرا میگیره. درسته که با یه سطل و یه مشت تاید و یه لنگ پاره، کنار جوب میتونستی الکی هزینه نکنی و خودت برقش بندازی ولی حسی که شما ایستادین و یه نفر داره ماشینتون رو میشوره. یه حس خوب کارفرمایی و دید از بالا به پایینه. حسی که احتمال زیاد تا حالا تجربه ش نکردین. حس پولدار بودن رو میشه اینجوری لمسش کرد.
اگه تو حالت دوم برید، دیگه اون حس غرور و قدرت رو نخواهید داشت. چون قطعا چند برابر این حس رو تو روزمره تون تجربه میکنین. ولی چیزی نظر شما رو جلب میکنه، اون نفریه که داره ماشینتون رو میشوره و دستمال میکشه. به فکر فرو میری که یه نفر با شستن ماشین من داره اموراتش رو میگذرونه. به این فک میکنی که چجوری میشه اینجوری زندگی کرد. اصن مگه میشه اینجوری زندگی کرد؟ با دیدن اون نفر، حواست جمع میشه که من چقد خوشبختم که جای اون نیستم.
کارواش یه چیز واحده که حال دو گروه 100% مخالف رو با روش های متفاوت خوب میکنه. پس حتما به کارواش بروید!
پ.ن.1: با توجه به اینکه فرهنگستان زبان و ادب پارسی، تا حالا واسه ی این کلمه ی انگلیسی جایگزین مناسبی پیدا نکرده، بر خود واجب میدانم که این مسئولیت رو به عهده بگیرم. لذا پیشنهادات به شرح ذیل ارائه میگردد:
از دو حالت خارج نیس
1. یا ماشینتون اینقد ضایع و زاغارته که بردنش تو کارواش خنده دار محسوب میشه. مثلا یه رنو مدل 73 که واسه روشن کردنش باید یه آیت الکرسی خونده بشه و از بس که دور تا دورش بتونه و خط و خش داره به پلنگ شبیه شده
2. ماشینتون اینقد خفن و گرونه که یارو کارواشیه نتونه سر و ته ماشین رو تشخیص بده و حتی اگه با دستمال مرطوب هم کلش رو تمیز کنه، بازم بهش توهین شده.
اگه تو حالت اول برید کارواش، یه حس خوب و یه حس قدرت و غرور شما رو فرا میگیره. درسته که با یه سطل و یه مشت تاید و یه لنگ پاره، کنار جوب میتونستی الکی هزینه نکنی و خودت برقش بندازی ولی حسی که شما ایستادین و یه نفر داره ماشینتون رو میشوره. یه حس خوب کارفرمایی و دید از بالا به پایینه. حسی که احتمال زیاد تا حالا تجربه ش نکردین. حس پولدار بودن رو میشه اینجوری لمسش کرد.
اگه تو حالت دوم برید، دیگه اون حس غرور و قدرت رو نخواهید داشت. چون قطعا چند برابر این حس رو تو روزمره تون تجربه میکنین. ولی چیزی نظر شما رو جلب میکنه، اون نفریه که داره ماشینتون رو میشوره و دستمال میکشه. به فکر فرو میری که یه نفر با شستن ماشین من داره اموراتش رو میگذرونه. به این فک میکنی که چجوری میشه اینجوری زندگی کرد. اصن مگه میشه اینجوری زندگی کرد؟ با دیدن اون نفر، حواست جمع میشه که من چقد خوشبختم که جای اون نیستم.
کارواش یه چیز واحده که حال دو گروه 100% مخالف رو با روش های متفاوت خوب میکنه. پس حتما به کارواش بروید!
پ.ن.1: با توجه به اینکه فرهنگستان زبان و ادب پارسی، تا حالا واسه ی این کلمه ی انگلیسی جایگزین مناسبی پیدا نکرده، بر خود واجب میدانم که این مسئولیت رو به عهده بگیرم. لذا پیشنهادات به شرح ذیل ارائه میگردد:
- خودرو شور
- خودرو پاک کن
- حمام خودرو
- گرماب خودرو
- خودرومابه (خودرو+گرمابه)
- تصفاب شور خودرو (کارواش هایی که با آب تصفیه ماشین رو میشورن)
- غسل خودرو (کارواش هایی مخصوص ماشین هایی که توش کارای خاک برسری انجام شده)
- خودرو ریزشور (کارواش هایی که برای شستشو از مواد نانو استفاده میکنند)
- خودرو لیف (کارواش های سنتی که با سطل و دستمال میشورن)
- گربه شور خودرو (کارواش های سریع و سر پایی که فقط آب می پاشن)
- دلاک خودرو (کارواش مخصوص وانت و ماشین های سنگین)
پ.ن.2: کارواش مخصوص اون دو گروهه فقط. پس جای امثال ماهایی که ماشین معمولی دارن نیس و بهمین خاطرِ که سیامک همیشه گوه گرفته س.
امضا: 18 در حال جستجوی حدیث برای استفاده از کارواش