امروز صبح (وقتی از خواب بیدار شدم) احساس کردم بزرگ شدم. چون برعکس همیشه، وقتی چشمام باز میشد تلویزیون هم روشن میشد و می رفت رو کانال پی ام سی تا خواننده های اینور و اونور آبی کمکم کنن تا از جام بلند شم و روزم رو آغاز کنم. اما امروز (نمی دونم چرا) نرفتم پی ام سی و روزم با بی بی سی آغاز شد.
خبر فوری: آزمایش بمب هیدروژنی کره شمالی با موفقیت انجام شد.
حالا ادبیاتش فرق میکرد اما مضمونش این بود: چین، کره جنوبی و ژاپن قاط زدن. کاخ سفید هنوز هنوز خوابه. بمب هیدروژنی خیلی خفنه. آمریکا گفته که کره شمالی چرت میگه و بعدش کارشناس جنوب غربی آسیا اومد روی خط و کلی حرفای ترسناک زد.
امروز من خیلی به کره شمالی فک کردم. به جنگ جهانی سوم. به آدمایی که تو کره ی شمالی زندگی میکنن و خیلی چیزای مسخره و مزخرف دیگه که هیچ ربطی بمن نداره. امروز اگه من مث هر روز پی ام سی میدیدم، دیگه به این چیزا فک نمیکردم. اصن نمیدونستم که فک کنم مث خیلی اتفاقای دیگه (مثلا داستان بمب گذاری فرانسه دو سه هفته بعدش فهمیدم). درسته که دونستن به آدم قدرت میده ولی به همون اندازه ممکنه مخرب هم باشه.
اگه مقیاس بزنیم، وقتی یه بمب تو یه جایی میترکه، انگار که لیوان از دست مامان آدم میفته و میشکنه و احتمالا دستش میبُره. بریدن دست مامان آدم چقد تو زندگی آدم تاثیر داره؟ بعد از اغراق مثلا 10%
با همین مقیاس تو محله یا محل کار آدم میشه 1%
تو شهر 0.1%
تو استان 0.01%
تو کشور 0.001%
تو قاره 0.0001%
تو دنیا 0.00001%
دارم راجع به تاثیر یه موضوع تو زندگی شخصی هر آدم حرف می زنم. موضوع انسانیت و بشر دوستی چیز دیگه ایه که من به اونم اعتقاد ندارم! اینایی که اخبار رو لحظه به لحظه دمبال می کنن، اگه یک دهم اون وقت رو واسه (رشد) خودشون بذارن، قطعا نتیجه ای به مراتب بیشتر از در جریان بودن میگیرن. من قول میدم.
پ.ن.1: اخبار دیدن، مث کاهو خوردنه. کاهو فقط معده ی آدم رو پر میکنه.
پ.ن.2: من نمیدونم بی بی سی این آدما رو از کجاش در میاره و یا اینکه این کارشناسها دقیقا کارشون چیه. ینی صبح ساعت 8 میرن کارت میزنن و به بررسی اوضاع جنوب غربی آسیا می پردازن و ساعت 4 خسته و کوفته میرن خونه؟
پ.ن.3: بی بی سی، بی اغراق بهترین کانال دنیاس و انگلیس بی اغراق، موذی ترین و پفیوز ترین دولت دنیاس
امضا:18 کارشناس زاغه نشینان جنوب غربی پیونگ یانگ