هــــــــــــــــــــیژده

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «پزشک» ثبت شده است

یه سری چیزا هس خیلی رو مخمه. اصن بدجوری رو مخمه. مثلا

  • این بازیگرایی که میان تو برنامه دور همی یا خندوانه و هی از ویژگی های خاص و منحصر به فرد شغلشون حرف میزنن رو مخ منن. همچین میگن تو با توجه به شرایط شغلیمون یا با توجه به سختی هایی که شغل ما داره، آدم فک میکنه که اینا دارن تو معدن ذغال سنگ کار میکنن و هفته ای دو تا بازیگر بخاطر سختی کار جون میده. خو ریدم تو شغلتون! تو هم یکی هستی مث اون بقالِ سر کوچه تون. حالا چون دیده میشی شناخته شده تری. همین!


  • این المپیکی ها یا کلا ورزشکارایی که میرن اینور اونور و بعدش میان تو تلویزیون. یکی نیس بهشون بگه زیقیا! اگه تو ورزشکار نبودی، خفن ترین سفرت تو کل عمرت، یه پرواز تهران مشهد یا تهران دبی می بود و کل مسیر ذوق مرگ تو ارتفاع بودن و بازدید از امکانات هواپیما (مهماندارهای محترمه) می بودی. حالا یه جوری از سختی مسیر و طولانی بودن زمان پروازش حرف میزنه انگار ما موظفیم بریم پشتش رو بمالیم تا خستگیش در ره. الان اونی که از زابل با اتوبوس راه میفته بعد 24 ساعت میرسه تهران بش بیشتر سخت میگذره یا تو؟!


  • میرم دکتر. بعد معاینه و بالا پایین و دارو نوشتن، ازم می پرسه دیگه چی بنویسم برات؟!!! یا مثلا میرم تو دفترچه بیمه برام قرص بنویسه، میگه چن تا بنویسم؟!!!! مگه اومدم بقالی؟ یا دارم ساندویچ سفارش میدم که بگم سسش سفید باشه یا قرمز؟ تو دکتری، تو حداقل هفت سال عمرتو هدر دادی، تو اینقد کلاس میذاری که قراره منو خوب کنی. عزیزان دل، لااقل ظاهر رو یه خورده حفظ کنین که ما فک کنیم رفتیم دکتر



امضا: 18 در حال ست کردن رنگ قرصها با آمپولهاش

۰ نظر موافقین ۶ مخالفین ۱ ۱۷ شهریور ۹۵ ، ۱۴:۲۴
هیژده ...