هــــــــــــــــــــیژده

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «قانون» ثبت شده است

یه سری چیزا خاص ن.

یه سری بوآ. مث بوی خاک بارون خورده. بوی پوست هلو. بوی مایع دستشویی اَوِ. بوی برنج دم کشیده. بوی جوراب. بوی فلفل دلمه ای سبز و . . .

یه سری مزه ها. مث مزه ی ریحون. مزه ی لواشک. مث مزه ی آلوئه ورا. مث طعم اولین بوس . . .

یه سری صداها. مث صدای ناخونگیر. مث صدای سکس گربه ها. صدای ضجه ی یه زن میانسال . مث صدای جیغ قلم خوشنویسی وقتی داره سُر میخوره رو کاغذ.. مث صدای دسته کلید و مث صدای کیکاووس یاکیده . . .

یه سری لامسه. مث پوست یه بچه ی چن روزه. مث حس دست بردن تو یه گونی عدس. مث گِل بازی. مث لمس تن . . .

یه سری حس ها. مث ذوق درونی که انگار آدم گرمش میشه وقتی ذوق میکنه یا مث غم از دست دادن یه نفر که انگار آدم دردش میاد. مث لحظه ی ارگاسم شدن . . .
یه سری زمان ها . یه ظهر گرم تابستون یا یه غروب تخمی پاییز. مث یه صبح آفتاب نزده . . .

یه سری جاها. مث یه توالت عمومی کثیف یا مث یه انباری تاریک یه مغازه. مث یه خونه با در ورودی چوبی زیر نور یه لامپ زرد، توشب . . .

یه سری تصاویر. مث صف منظم مورچه ها. مث شعله های آتیش. مث سقوط یه هواپیما. مث لحظه ی تولد یه فیل . . .

و یه سری آدما. مث مرتاض ها. مث درویشا. مث داعشیا. مث قاتلا. مث مادرا و . . .


موقعی که داشتم این چیزای خاص رو کنار هم مینوشتم، حس کردم همه چیزا خاص و منحصر به فردن. این ینی همه چیزایی که نوشتم، پشم! ینی هیچ چیز خاص و منحصر به فردی نداریم. ینی همه چی خیلی معمولیه و این کار منه که احمقانه س. انتخاب کردن یه سری چیزای معمولی از بین کلی چیز معمولی خیلی احمقانه س. مث اینه که تو دامنه ی یه کوه دماوند، یه سنگی رو انتخاب کنی و بگی که این خاصه. آره. خاصه ولی سنگ بغلیش هم خاصه. سنگ تو باغچه تون هم خاصه. اصن همه ی سنگ ها خاص ن. وقتی همه چی خاص باشه، هیچی خاص نیس. همه چی معمولیه. شاید کم بودن دلیل خاص بودن باشه ولی در باطن، هیچ چیز خاصی وجود نداره. مثلا پوست یه بچه واسه یه دکتر ماما خیلی چیز معمولی و طبیعیه. نیس؟

در مورد آدما هم همینجوریه. انتخاب یا قضاوت در مورد آدما احمقانه س. لحظه ی تولد خفاش شب با لحظه ی تولد پروفسور حسابی یه جور بوده! من اصلا از رفتار داعشیا تعجب نمیکنم. چرا رفتارشون عجیب به نظر میاد؟ به دوعلت: 1- چون کم ان. هزاران سال پیش همه اون شکلی بودن و این اصلن عجیب و خاص نیس.   2- چون ما داعشی نیستیم. اگه ما هم اونجا بودیم قطعا همین کارا و شاید بسیار بدتر از اونا این کار رو میکردیم. هیچ چیز خاصی وجود نداره. خوردن کرم زنده همونقد عجیبه که خوردن کله و پاچه ی گوسفند.

دو تا قانون* دیگه از زندگی من اینه:

1- هیچ چیز خاصی تو دنیا وجود نداره

2- قضاوت کار احمقانه ایه



*  یکی دیگه از قوانین من که قبلا بهش رسیدم هم اینه:

تمام چیزای دنیا خیلی قشنگ ن. (اما از دور)



امضا: 18

۱۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۹۴ ، ۱۲:۲۲
هیژده ...