هــــــــــــــــــــیژده

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سال 94» ثبت شده است

وقتی یه چیزی رو  دیلیت میکنی میرو تو ریسای کلبین و ممکنه بازم چشمت بهشون بیفته. باید کلا نابودش کرد. بعضی وقتا یه زمانهایی از عمر رو باید شیفت دلیت کرد. فروردین 95 یکی از اون چیزاس.

ماهی که گذشت سی و یک روز نبود. سیصد و شصت و پنج روز بود. واقعا اندازه ی یکسال واسه ی من طول کشید. طول کشیدن همراه با زجر.  اینقدی که من از یکم اردیبهشت خوشحال شدم، از یک فروردین نشدم. خیلی ماه عنی بود. مثلا امروز عیده. عید همتون مبارک


امضا: 18 خوشال


۱۹ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۲:۳۸
هیژده ...
  • دفه ی اول

آخرین شب سال 94 داشتم ویژه برنامه ی 90 رو میدیدم. رسید به بخشی که راجع به گذشتگان سال 94 بود. رسید به هادی نوروزی و تصاویری که موقع بازی دربی اتفاق افتاد. پخی خندیدم...

  • دفه ی دوم

طبق روال همه ساله موقع لحظه ی تحویل سال، شبکه ی سه رو داشتیم نیگاه میکردیم. با اینکه اون برنامه ی مختص تحویل سال اصلا به خوبی سالهای پیش نبود ولی در آخرین ثانیه هاش بازم خندیدم

  • دفه ی سوم

تو برنامه ی سالی تاک، اونم تصاویر مربوط به هادی نوروزی رو نشون داد و من دقیقا همون ری اکشن دفه ی اول رو نشون دادم.

  • دفه ی چهارم

به طور اتفاقی تکرار برنامه ی سالی تاک و هادی نوروزی و خنده و ...

  • دفه ی پنجم

یه تبلیغی بود که روغن لادن درس کرده بود راجع به یه پدر و مادر تنها که بچه هاشون ترکشون کرده بودن که البته به تبلیغ خیلی شباهتی نداشت و زیرپوستی کارکردن. بازم پخ...

  • دفه ی ششم...
  • دفه ی هفتم...

من هروقت اشکم میخواد در بیاد اولش میخندم. انگار که یه ماشین میخواد استارت بخوره. کاملا ناخواسته هی استارت میزنم ولی روشن نمیشم. واقعا نمیدونم چرا ولی حس میکنم یه گریه به سال 94 بدهکارم...


پ.ن.1: پارسال که فراخوان گذاشته بودم، قرار بود بعدش، یه هدیه از طرف مقام مسئول به همه اونایی که شرکت کرده بودن و نکرده بودن، بدیم. آدم باس بدهیاش رو صاف کنه. حاصل دست و پنجه ی استاد با عود. اینجا

پ.ن.2: دوستای عزیزی که میان اینجا و من بهشون بدهکارم، تا آخر ماه صاف میکنم. دندون بذارین رو اون جیگرای صاب مُردتون!



امضا: 18 درحال ارسال فاتحه به روح هادی نوروزی

۱۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۸ فروردين ۹۵ ، ۱۳:۱۲
هیژده ...

یکی از بزرگترین چالشهای درونی هرکسی اینه که به گذشته ش نیگا کنه و چون تو این مرور گذشته انها هستیم و اغلب همه چی رو خیلی رئال و بی رحمانه میبینیم، تصاویر ترسناکی برامون خلق میشه. اغلب این کار رو نمیکنیم و به محض اینکه قرار باشه همچین فکری به ذهنمون خطور کنه، میپیچونیمش. مخاطب خاص این پست خودمم. خودمم در چند سال دیگه.

بهرحال

میخوام این تصاویر رو برای سال 94 در مورد خودم خلق کنم. این کار واقعا جرات میخواد. در نگاه کلی و اجمالی اعتراف می کنم که سال 94 واسه من سال خوبی نبود اما چن تا ویژگی مهم داشت. الان که دارم بش فک میکنم، امسال فقط و فقط پر از تجربه بود واسم. شعار نیس. امسال پر از تجربه ی "اولین بار" بود. خیلی از اولین ها رو امسال تجربه کردم. خیلی خیلی چیزهای جدید یاد گرفتم. چیزهایی که شاید هیچ کاربرد یا خروجی ای (حداقل امسال) واسم نداشت.

تجربه ی تا 10 صبح خوابیدن و هر روز سر یه کار مشخص نرفتن. تجربه ی دویدن واسه پیشرفت خودت. راه اندازه ی کسب و کار واسه خود. تجربه ی شرکت تو مناقصه و استرس های قبل و بعدش. تجربه ی خالی شدن حساب بانکی و لنگ موندن. تجربه ی تو اوج زمین خوردن. تجربه کلی چیز جدید یاد گرفتن و خیلی چیزای دیگه که نمیخوام یادآوریش کنم.... سال 94 با کلی تجربه ی جدید تموم شد تا بذری باشه که امسال کاشتم. سال دیگه معلوم میشه که چیزی که کاشتم چجوری عمل میاد.

بگذریم. این پست رو نوشتم که پست بعدی با شماره ی 95 اولین پست سال 95 ام باشه! به طور مسخره ای به اعداد حساسم! راستی پست بعد رو هم از الان آماده کردم. رادیو هیژده س. 



امضا: 18 هم شاکی هم متشاکی هم قاضی

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۴۰
هیژده ...