هــــــــــــــــــــیژده

103. حس خوب رهایی

سه شنبه, ۲۴ فروردين ۱۳۹۵، ۰۹:۴۷ ب.ظ
آشنا شدیم. دوستش داشتم. عاشقش شدم. ازدواج کردیم. لذت بردیم. عادت کردیم. معمولی شد. دعوا کردیم. متنفر شدیم و طلاق گرفتیم.


+ همه ی اینها در کسری از ثانیه از ذهنم خطور کرد و من الان خوشحالم!


امضا: 18 خیره

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۵/۰۱/۲۴
هیژده ...

زندگی

چرندیات

نظرات  (۳۱)

خیره به چی؟

پاسخ:
این صدای 18 است که میشنوید:
به این مگسا که رو میزم دارن جفت گیری میکنن
انگار که بالا بیارم روی این پست
پاسخ:
این صدای 18 است که میشنوید:
محتویات معده ت چیه؟
بچه دار نشدین؟
پاسخ:
این صدای 18 است که میشنوید:
نه خوشبختانه
خیلی خوبه که اینقدر سریع تونستی بفهمی تهش چجوریه
پاسخ:
این صدای 18 است که میشنوید:
مث دومینو به سرعت و با دقت پیش رفت
Oo.  Oo
این چشم های از حدقه بیرون زده ی منه
این چه طرزه زندگی کردنه؟؟
پاسخ:
این صدای 18 است که میشنوید:
مگه غیر اینه؟
چه خوبه که مرحله ی بعد از عادت کردیمم داشت....خیلیا تو همین مرحله میمونن.و فقط عادت میکنن!!!
پاسخ:
این صدای 18 است که میشنوید:
اون 80 درصدی که به بولیده گفتمه دیگه
اینجوری نگو! قرار نیست که همه یه جور باشن، تو اینطور نباش
پاسخ:
این صدای 18 است که میشنوید:
همه همینجوری ان
80 درصد جرات و جسارت طلاق رو ندارن، پس ادای خوشبخت ها رو در میارن یا فک میکنن که خوشبختن
19.9 درصد طلاق میگیرن
0.1 درصد هم واقعا خوشبختن
این ازدواج واقعا مقوله ی اسفناکیه(اصفناک؟اثفناک؟)
پاسخ:
این صدای 18 است که میشنوید:
و مضحک (مزهک؟ مضهک؟ مذحک؟ مزحک؟ مذهک؟ )
سریع السیر :))
ماشالا به سرعتت
کاش با همین سرعت، پول مردم و پس میدادی...
خخخخخخخخخخ
پاسخ:
این صدای 18 است که میشنوید:
هنوز ته ماه نشده

قسمت بعد...

آهای ی ی  ملت ، هیژده زن میخواهد .

پاسخ:
این لبخند 18 است که میبینید:
:)
به نظرم باید جشن طلاق بگیری
چقدر خوبه بچه دار نشدید :)
پاسخ:
این صدای 18 است که میشنوید:
راسته میگن جشن میگیرن بعد از طلاق؟ من شنیدم فقط...

خیلی خوب کاری کردی بچه دار نشدید.

حالا واقعا زن میخوای؟

پول مردمم بده

پاسخ:
این صدای 18 است که میشنوید:
اصن فرض کن بخوام
تو چه کمکی کیتونی بم بکنی؟
چرا خودتو نخود هر آشی میکنی؟
اونایی که نه خوشبختن نه جرات طلاق دارن نه بلدن ادای خوشبختا رو در بیارن یه بدبخت خاک برسرن...
پاسخ:
این صدای 18 است که میشنوید:
موافقم!

خوبه که فقط به مگسا خیره بودی


یواش یواش حرفات داره بهم برمیخوره.
خیلی دلتم بخواد من بهت دختر معرفی کنم.

پاسخ:
این صدای 18 است که میشنوید:
خو دلم نمیخواد!
:)
خدا نکنه همه ی زندگی ها اینجوری باشه 
آشنا شدیم. دوستش داشتم. عاشقش شدم. ازدواج کردیم. لذت بردیم... بعد این ایشالا فقط باشه لذت بردیم و بچه دار شدیم و از زندگی بازم لذت بردیم و تجربه کسب کردیم . به پای هم پیر شدیم.با هم مـُردیم :-) 
پاسخ:
این صدای 18 است که میشنوید:
در حد یه رویا خوبه
آفرین!
:)
نیاز به تغییر نگرش داری هیژده خیره :| 
پاسخ:
این صدای 18 است که میشنوید:
نیاز به تغییر همه چیز دارم
همه چیز
آره بابا.تازه کارتم میدن دعوت میکنن.کیکاشون خیلی بامزس.به نظرم تو هم بگیر.منم دعوت کن.بعنوان اولین مهمونی.توروخدااااااااا.من مهمونی دوست دارم :)

پاسخ:
این صدای 18 است که میشنوید:
چشم.
به محض اینکه به اون مرحله رسیدم بت میگم
البته اونجوری خیلی بهترم هس
چون دو تا مهمونی برگزار میشه :)
سلااام.من میگم که هر رابطه ای به مراقبت احتیاج داره.اوش که شروع میکنی همه چی خیلی رویاییه و بعدشم خوب پیش میره و تو فک میکنی که قراره اینطوری بمونه.ول میکنی زندگیتو و توقع داری همسرت هم همونطوری بمونه.اما وقتی عادت میکنی،باید هوشیار بشی و دقیق.اینکه آمار طلاق ها رفته بالا به این خاطره که خیلی ها فرق مذاکره و دعوا رونمیدونن تا بحثشون میشه زندگی رو میدون جنگ تصور میکنن.قهر میکنن.با تیکه و کنایه همو حرص میدن.وقتی بارها وبارهادل کسی برنجه دیگه عشقی نمیمونه.نفرت میشه.بعضی ها هم از اونور بوم میفتن.وابستگی افراطی که آدمو دیوونه میکنه.هی محبت های اضافی ینی شریک زندگیت دوس داشته باشه تو همیشه بهش وابسته باشی و هر لحظه بهش نیاز داشته باشی.
پاسخ:
این صدای 18 است که میشنوید:
ولی واقعیت همینه که تو گفتیا
یا از اینور بوم یا از اونطرف
حالا با عرض معذرت یه سوال.چطور میتونم از رادیو 18 استفاده کنم؟
پاسخ:
این صدای 18 است که میشنوید:
از رادیو 18 استفاده کنی؟!!!!
ینی چی؟
خب برو دانلودش کن دیگه :)
بدمست فیلتر شده باز..
پاسخ:
این صدای 18 است که میشنوید:
یس!
پارک شهرآرا رو یادت بیار
نشسته بودیم رو صندلی
گفتم فقط و فقط یه دلیل واسه ادامه ی زندگی هست
یادت میاد؟از خنده دلت درد گرفت
ولی من هنوز ایمان دارم به حرفم.....
پاسخ:
این صدای 18 است که میشنوید:
کاملا یادمه چی گفتی
اصن اون موضوع رو آویزه ی گوشم کردم
"آقا ما تو موز بودیم... بعدش بابامون مارو خورد..." :)))))

اینو نمدونم تو کودوم قسمت رادیوت شنیدم، در کل خواستم بگم اون قسمت خیلی باحال بود :))
پاسخ:
این صدای 18 است که میشنوید:
(با تعجب فراوان) ممنون!
پستاى اینجورى نذار دیگه :| گند مى زنى به رویاهاى آدم -__-

پاسخ:
این صدای 18 است که میشنوید:
باید آمادگیش رو داشته باشی
واقعیت با اونی که تو کله ت میگذره خیلی فرق داره :)
اینایی که میگن تو بدبینی و....   اینا رو ولشون کن   
اینا بیتر مون ندیدن  :)) 
پاسخ:
این صدای 18 است که میشنوید:
اصن دیدن این فیلم بر هر موجود زنده ای که قابلیت ازدواج داره، واجب کفاییه!
وقتی خودمو توی چنین زندگی تصور کردم حس کردم یه رباتم که یه برنامه از پیش تعیین شده بهش دادن و اون اجازه هیچ دخل و تصرفی نداره، برای همین بعدش خدا رو شکر کردم که یک "انسانم"....
پاسخ:
این صدای 18 است که میشنوید:
ینی بین جبر و اختیار تو معتقدی که اختیار داری؟!
یعنی شما میگید اختیار  ندارم؟! 
ببینید هیچ کس نمیتونه یه سری از مسائل رو که به اجبار به انسان تحمیل شده رو کتمان کنه،، مثل خانواده ای که توش به دنیا میایم، قیافه و.... اما اینکه ما چه صفاتی رو برای خودمون در نظر بگیریم و چه رفتارهایی رو در خودمون نهادینه کنیم دست خودمونه. یه مثال میزنم که برای خودتون هم ملموس باشه : یادمه توی یکی از پست ها نحوه نشستن خودتون رو  روی صندلی میز ناهار خوری نقاشی کردید گفتید شما اینجوری میشینید پشت میز آیا کسی شما رو اجبار کرده اینطوری بشینید یا خودتون این فعل رو انتخاب کردید و بهش عادت کردید؟؟ ازدواجم همینه این شمایید تصمیم میگیرید به چه فعلی در زندگی مشترک عادت کنید، این شمایید که تصمیم میگیرید  تا آخر عمر به عشق ورزیدن به همسرتون عادت کنید، این شمایید که تصمیم میگیرید بدی هاشو به خوبی هاش ببخشید و تا جایی که امکان داره چشم بپوشید این شمایید که تصمیم میگیرید زیبایی های زنانه شو ببینید و بهش گوشزد کنید و اگر نواقصی هم داره بهش اهمیت ندید، شمایید که میتونید با تحقیق و مطالعه جنس زن رو و نحوه ارتباط با اون رو که از مهمترین رکن آغاز یه رابطه اس بشناسید، شمایید که میتونید بهش عادت نکنید بلکه یه احساس نیاز غیر مغرضانه و به دور از خودخواهی نسبت بهش داشته باشید، شمایید که میتونید کوتاه اومدن توی دعواها رو در خودتون به وجود بیارید...
همه این کارایی که گفتم خییییییلی سخته حتی من خودمو هنوز در قد و اندازه انجامشون نمیدونم اما دارم به رسیدن بهشون فکر میکنم دارم سعیمو میکنم حداقل نصفشو در خودم به وجود بیارم چون معتقدم درسته سخته اما شدنیه، مطمئنم اگه آدم خودش بخواد که با طرف مقابلش خوشبخت باشه میتونه... ما آدما یه کم با چیزایی که سخت به دست میان بیگانه ایم برای همین کوتاه ترین و راحت ترین راهو انتخاب میکنیم یعنی انکارشون میکنیم... 
+ از پاسخ بعضی کامنت ها توی پست های قبل به این نتیجه رسیدم شما از بحث کردن خوشتون نمیاد برای همین لازمه بگم من قصد بحث نداشتم چون پاسختون به من در قالب سؤال بودج  منم خواستم جواب سوالتون رو بدم و از طولانی شدن هم  کامنتم عذر میخوام...  
پاسخ:
این صدای 18 است که میشنوید:
از آخر میام جلو
1. من به طور میانگین روزی یک ساعت بحث میکنم. عاشق بحث کردنم اما بحثی که یه چیزی بهم اضافه کنه نه لج و لجبازی
2. یه مثالی میزنم. بابای من سه تا قناری داره. هر کدوم رو تو یه قفس نگه میداره. هر کدوم از اون قناری ها مختارن که تو قفسشون چجوری زندگی کنن. کجا بشینن، کی بخونن، چجوری بخوونن، کی غذا بخورن و .... وقتی صداشون زیادی بلند میشه و دیگه اعصابم خورد میشه، قفسشون رو بر میدارم و میبرم میذارمشون تو یه اتاق تاریک تا دیگه نخونن. تو بگو که اونا اختیار دارن یا ندارن؟ قطعا دارن و به همون قطعیت ندارن.
اختیاراتی که ما داریم در همون حد قناریه که بنظرم این خیلی ساده لوحانه س که قبول کنیم این اختیارات، اختیار محسوب میشه
چیز بدی نوشته بودم که کامنتم رو بعد از انتشار پاک کردین؟! 
پاسخ:
این صدای 18 است که میشنوید:
داستانش مفصله
پاکش نکردم
اول تایید کردم و بعد داشتم جوابتو مینوشتم، کامپیوترم هنگ کرد. با گوشی منتظر تاییدش کردم تا جوابت رو درست بدم.
الان تو باید پاسخگوی خراب شدن وایرلس من باشی!
اما من از اول میام به آخر :)
1. اول اینکه من خودم به شخصه قیاس انسان با حیوان رو نمیتونم بپذیرم و دلیلشم همون دو ویژگیه که در انسان هست و در حیوان نیست یعنی عقل و اختیار، بنابراین اجازه بدین این مقایسه میان قناری  و انسان رو نپذیرم... 
دوم اینکه منم گفتم با وجود جبر در بعضی جوانب زندگی انسان موافقم و این جبر امری غیر قابل انکاره، بیشتر  روی صحبتم اون قسمت اختیاری است که خودتون هم بهش اشاره کردید و هر مثالی که در مورد نحوه ارتباط با طرف مقابل زدم به همون بخش اختیاری بر میگشت. همه حرفم این بود که آیا ما قادر به ایجاد ویژگی یا صفتی در خودمون نیستیم  که بتونیم به کمک اون از زندگی با طرف مقابل لذت ببریم؟ آیا نمیشه با تغییر خودمون اون فرمولی که شما توی پست گفتید رو تغییر بدیم؟ یعنی هیچ راهی نیست که بشه  "عادت"،"دعوا"، "تنفر" و "طلاق" رو از این فرمول حذف کرد؟ 
چطور میتونیم تصمیم بگیریم عادت کنیم، دعوا کنیم، متنفر بشیم، طلاق بدیم یا بگیریم اما آیا نمیتونیم مدارا کنیم، گذشت کنیم، چشمامونو گاهی ببندیم، عاشق بمونیم و تا آخرش کنار هم باشیم؟ 
چه کسی رفتارهای بدی که محاله اراده انسان در اون نقش نداشته باشه رو به ما تحمیل میکنه؟ چه کسی میگه عادت کن متنفر باش، جدا شو؟ نگید طرف مقابل که به هیچ عنوان در هیچ اختلاف زن و شوهری که دلیلش ناسازگاری رفتاری است نمیتونیم یک نفر رو مقصر بدونیم، رفتارهای دوتا آدم نسبت به هم نشأت گرفته از رفتارهای طرف مقابله، پس باز هم خود من نمیتونم این همه سیاهی در زندگی مشترک رو بپذیرم.... 
اگه میبینید بیشتر آدما از فرمول شما استفاده میکنن دلیلش راحت تر بودن نسبت به فرمول منه! گذشت خیلی سخت تر از دعوا کردنه مدارا و عشق ورزیدن خیلی سخت تر از متنفر شدنه 
خودمونو گول نزنیم تحمیلی در کار نیست.... 
2.تعریفتون از بحث کردن رو خیلی دوست داشتم و خودمم به شدت به این تعریف اعتقاد دارم و  همیشه زمانی وارد بحث میشم که مطمئن باشم این بحث یه خروجی مفید برام داشته باشه و تا طرف مقابل رو نشناسم  و ظرفیتش رو توی بحث کردن  نسنجم باهاش وارد بحث نمیشم... 
اینکه گفتم شما اهل بحث نیستید قصد جسارت نداشتم بلکه یادمه دقیقا شما توی جواب یه کامنت گفتید حوصله بحث ندارید و توی بعضی از کامنت ها هم نحوه پاسخگویی تون طوری بود که من این برداشتو کردم.... اگه برداشتم غلط بود عذر میخوام.... 

پاسخ:
این صدای 18 است که میشنوید:
سوگند عزیز
من فک کنم ما داریم تو دوتا فضا با هم بحث میکنیم. اونی که من راجع به جبر گفتم، خیلی کلی تره و مثال قناری کاملا در مورد ما هم صدق میکنه.
اونی که شما میگی راجع به رفتار و اخلاق، کاملا درسته و منم قبولش دارم. اینی که تو میگی اسمش "هنر درست زندگی کردنه" که خیلیا بلد نیستن یا بقول تو بلدن ولی چون سخته انجامش نمیدن. اگه ما بخواییم با فرمول تو زندگی کنیم، هر دو نفری (دقت کن! "هر" دو نفری) میتونن با هم خوشبخت زندگی کنن که خب خیلی دور از دسترس و ایده آل بنظر میرسه.

+ من هنوز سر حرف خودم هستم. وقتی خیلی کلی نیگاه کنی میبینی جبر به دنیا حاکمه و ما فک میکنیم که اختیار داریم. (این حرفم در مورد کلیت زندگیه)
این ماجرای قناریا چقدر بد بودن!!!!یعنی کاملا حس کردم اون قناری ام و چقد بد که یهو یکی میاد میبرتم توی یه جای تاریک!!!!!:(
بدمست باز فیلتر شده!!!!!!
پاسخ:
این صدای 18 است که میشنوید:
هرکی بیشتر از جیره ش حرف بزنه همین بلا سرش میاد
+بعله

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">