هــــــــــــــــــــیژده

19. قوانین من

سه شنبه, ۲۷ مرداد ۱۳۹۴، ۱۲:۲۲ ب.ظ

یه سری چیزا خاص ن.

یه سری بوآ. مث بوی خاک بارون خورده. بوی پوست هلو. بوی مایع دستشویی اَوِ. بوی برنج دم کشیده. بوی جوراب. بوی فلفل دلمه ای سبز و . . .

یه سری مزه ها. مث مزه ی ریحون. مزه ی لواشک. مث مزه ی آلوئه ورا. مث طعم اولین بوس . . .

یه سری صداها. مث صدای ناخونگیر. مث صدای سکس گربه ها. صدای ضجه ی یه زن میانسال . مث صدای جیغ قلم خوشنویسی وقتی داره سُر میخوره رو کاغذ.. مث صدای دسته کلید و مث صدای کیکاووس یاکیده . . .

یه سری لامسه. مث پوست یه بچه ی چن روزه. مث حس دست بردن تو یه گونی عدس. مث گِل بازی. مث لمس تن . . .

یه سری حس ها. مث ذوق درونی که انگار آدم گرمش میشه وقتی ذوق میکنه یا مث غم از دست دادن یه نفر که انگار آدم دردش میاد. مث لحظه ی ارگاسم شدن . . .
یه سری زمان ها . یه ظهر گرم تابستون یا یه غروب تخمی پاییز. مث یه صبح آفتاب نزده . . .

یه سری جاها. مث یه توالت عمومی کثیف یا مث یه انباری تاریک یه مغازه. مث یه خونه با در ورودی چوبی زیر نور یه لامپ زرد، توشب . . .

یه سری تصاویر. مث صف منظم مورچه ها. مث شعله های آتیش. مث سقوط یه هواپیما. مث لحظه ی تولد یه فیل . . .

و یه سری آدما. مث مرتاض ها. مث درویشا. مث داعشیا. مث قاتلا. مث مادرا و . . .


موقعی که داشتم این چیزای خاص رو کنار هم مینوشتم، حس کردم همه چیزا خاص و منحصر به فردن. این ینی همه چیزایی که نوشتم، پشم! ینی هیچ چیز خاص و منحصر به فردی نداریم. ینی همه چی خیلی معمولیه و این کار منه که احمقانه س. انتخاب کردن یه سری چیزای معمولی از بین کلی چیز معمولی خیلی احمقانه س. مث اینه که تو دامنه ی یه کوه دماوند، یه سنگی رو انتخاب کنی و بگی که این خاصه. آره. خاصه ولی سنگ بغلیش هم خاصه. سنگ تو باغچه تون هم خاصه. اصن همه ی سنگ ها خاص ن. وقتی همه چی خاص باشه، هیچی خاص نیس. همه چی معمولیه. شاید کم بودن دلیل خاص بودن باشه ولی در باطن، هیچ چیز خاصی وجود نداره. مثلا پوست یه بچه واسه یه دکتر ماما خیلی چیز معمولی و طبیعیه. نیس؟

در مورد آدما هم همینجوریه. انتخاب یا قضاوت در مورد آدما احمقانه س. لحظه ی تولد خفاش شب با لحظه ی تولد پروفسور حسابی یه جور بوده! من اصلا از رفتار داعشیا تعجب نمیکنم. چرا رفتارشون عجیب به نظر میاد؟ به دوعلت: 1- چون کم ان. هزاران سال پیش همه اون شکلی بودن و این اصلن عجیب و خاص نیس.   2- چون ما داعشی نیستیم. اگه ما هم اونجا بودیم قطعا همین کارا و شاید بسیار بدتر از اونا این کار رو میکردیم. هیچ چیز خاصی وجود نداره. خوردن کرم زنده همونقد عجیبه که خوردن کله و پاچه ی گوسفند.

دو تا قانون* دیگه از زندگی من اینه:

1- هیچ چیز خاصی تو دنیا وجود نداره

2- قضاوت کار احمقانه ایه



*  یکی دیگه از قوانین من که قبلا بهش رسیدم هم اینه:

تمام چیزای دنیا خیلی قشنگ ن. (اما از دور)



امضا: 18

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۵/۲۷

نظرات  (۱۱)

در مورد قانون آخری کاملا موافقم
+ با برادرم بیرون بودیم که به مصداق عینی برخوردیم
یه پسری از دور میامد گفتم چقدر خوبه
وقتی رسیدیم بهش اصلن خوب نبود:دی
پاسخ:
این صدای 18 است که میشنوید:
تو با برادرت بیرون بودی و گفتی اون پسره چقد خوبه؟!!!!!!!!!!!
و تو الان زنده ای؟!!!!!!!!

آخرالزمان همینه دیگه
حتما که نباید خورشید از غرب طلوع کنه :)
خاص وجود داره مثل شنیدن صدای خنده ی تو از رادیو(:
پاسخ:
این صدای 18 است که میشنوید:
سلاااااااااااااااااام
به به به
رفیق قدیمی
خوبی؟
به نظرم چیزای خاص رو باید از دید افراد متفاوت دید...
مثلا خاص از نظر من با خاص از نظر تو فرق میکنه

مثل خاص از نظر یه ماما که پوست یه بچه ی تازه متولد شده واسش طبیعیه ولی دیدن یه اسب آبی آدم خوار (الکی مثلا!) واسش عجیبه ولی واسه یه زیست شناس خیلی عادیه
پس چیزای خاص وجود دارن... این آدمان که فرق میکنن ایده هاشون
پاسخ:
این صدای 18 است که میشنوید:
نشد دیگه
خودتم داری همینو میگی
همه چی خیلی معمولیه
آدما فرق دارن
دیدشون فرق داره


+ اسب آبی آدم خوار :)))))
۲۷ مرداد ۹۴ ، ۱۶:۳۳ خانم سربه هوا
چقد قوانینتو دوست دارم,دقیقا درسته,یعنی این روزا ذهن من درگیر همین بود,ذهن من به اینجا رسیده بود که تفکیک نکنیم و درواقع کمال گرا نباشیم,یعنی همه چیزو خیلی توپ و عالی نخوایم,زندگی معمولیه,خاکستریه,با همه چیزش زندگی کنیم.و فقط که همه ی کارها بی نقص از اب در بیاد,دنیا رو مخلوط ببینیم,مخلوطی از غم و شادی و شکست و پیروزی.... 
پاسخ:
این صدای 18 است که میشنوید:
تموم شد و رفت!
۲۷ مرداد ۹۴ ، ۲۰:۴۷ یک به اصطلاح نویسنده
دوتا قانون آخر قانون زندگی منم هس،مخصوصا دومین قانون.ولی قضیه سر اولی فرق
میکنه،با این که میدونم هیچ چیز خاصی وجود نداره ولی نمیتونم از اون چیزایی که در نگاه اول خاصن دست بکشم.به بعضی چیزای کوچیک شخصی باید فقط از چشم خودت نگاه کنی تا خاص بودنشو احساس کنی،مسلمه از دید یکی دیگه اصلا خاص نیست.

+کل منظورم اینه که هرچقدم سعی کنی به بعضی ها و بعضی چیزهابی تفاوت نگاه کنی ولی یجاهایی نمیتونی جلوی فهمت از پر رنگ تر بودنشون نسبت به بعضیهای دیگرو 
بگیری.بعضیها فقط برای خودتن،خود خودت.شاید از نگاه بقیه خاص نباشه ولی اینکه
فقط برای تو باشن یعنی که از دید تو خاصن.
ولی در نگاه کل ،نه ،هیچ چیز خاصی وجود نداره.

اوووف اینقدر حرف زدم آخرم به حرف خودت رسیدم :|
پاسخ:
این صدای 18 است که میشنوید:
یه قانون دیگه هم به قوانینت اضافه کن:
" هیچوقت سعی نکن قوانین منو نقض کنی"
:)))
خیلی بی معرفتی هیژده بعده چندماه من باس اینجا پیدات کنم
پاسخ:
این صدای 18 است که میشنوید:
خودت خیلی بی معرفتی. تا حالا کجا بودی؟!
من همه جا آدرسمو گذاشتم
وقتی داشتم خاص ها رو می خوندم دیدم واقعا چه قدر همه چیز ِ خاص ِ در حالی که بهش توجه نمی کنیم ... ولی وقتی پاراگراف بعدی رو خوندم به این نتیجه رسیدم که دقیقا همه چیز خاص اند ؛ فقط باید بهشون توجه کنیم !

شاید قید ِ خاص ؛ قید درستی نبوده تو جلمه هام .


ولی هنوز بعضی چیزا بیشتر برای ما دوست داشتنی اند ؛ پس برای ما خاص اند !

فک کنم منظورم رو نتونستم برسونم |: .
پاسخ:
این صدای 18 است که میشنوید:
فهمیدم چی میگی
ولی اون چیزایی که برای ما دوست داشتنی ان اصلا دلیل نمیشه که خاص باشن
مگه نه؟

صبح بخیر

دقیقا همون موقعی که شوما داشتی این متن رو میذاشتی

من داشتم فکر میکردم عشق تنها چیزیه که میتونه خاص باشه

نمودش مهم نیستااا ، خودش خاصه ...

البته بعدش نتیجه گرفتم ...گیرم که خاص باشه ! به درد سرش نمی ارزه.

این تفکرات سلاطونی! فخط باعث شد صبح خواب بمونم و دیر برسم شرکت

پاسخ:
این صدای 18 است که میشنوید:
فدای سرت
اصن کارمندی که سر موقع بره سر کار کارمند نیس
رباته


در مورد اونی که گفتی نمیتونم نظر قطعی بدم. باید روش فک کنم.
خاص وجود داره مثلا من :دی 
چطوری هیژده؟ 
ولی خب باهات موافقم ، دید آدماس که جهت میده به خیلی چیزا. 
پاسخ:
این صدای 18 است که میشنوید:
تو که کلا خاصی
اصن خاص رو از رو تو ساختن :)
ببخشید بوی جوراب کجاش خاصه اونوخ!!!؟؟؟؟؟؟؟

پاسخ:
این صدای 18 است که میشنوید:
تو قرار نبود خودتو مث آدم معرفی کنی؟ هان؟
اره خوب ... درسته  .
هر چیزی که ما دوست داریم ؛ قطعا و الزاما خاص نیست .
پاسخ:
این صدای 18 است که میشنوید:
تموم شد و رفت
همینه
:)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">